English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2452 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gride U سوراخ کردن فرورفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
riddles U سوراخ سوراخ کردن
riddle U سوراخ سوراخ کردن
founder U فرورفتن
foundered U فرورفتن
to sinister in U فرورفتن
stick U فرورفتن
foundering U فرورفتن
founders U فرورفتن
to go deep in to U فرورفتن در
bogs U درباتلاق فرورفتن
breaking into the ground U فرورفتن در زمین
immersion U پوشیدگی فرورفتن در اب
to stall in mud U درگل فرورفتن
bog U درباتلاق فرورفتن
to give way U پس رفتن فرورفتن
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
fantasize U به خواب و خیال فرورفتن
merge U فرورفتن مستهلک شدن
cover-ups U در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up U در لاک دفاعی فرورفتن
cover up U در لاک دفاعی فرورفتن
fantasised U به خواب و خیال فرورفتن
fantasized U به خواب و خیال فرورفتن
fantasises U به خواب و خیال فرورفتن
fantasising U به خواب و خیال فرورفتن
fantasizing U به خواب و خیال فرورفتن
fantasizes U به خواب و خیال فرورفتن
merges U فرورفتن مستهلک شدن
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
scuba dive U فرورفتن غواص به زیر اب باوسایل
introspect U بخود امدن درخود فرورفتن
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
submersible U قابل فرورفتن یا فرو بردن درزیر اب
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
pools U سوراخ کردن
pooled U سوراخ کردن
punch U سوراخ کردن
punched U سوراخ کردن
pierce U سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن
goring U سوراخ کردن
to punch a hole in U سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن
incising U سوراخ کردن
punches U سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن
to set abroach U سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن
scuttles U سوراخ کردن
gore U سوراخ کردن
gored U سوراخ کردن
pool U سوراخ کردن
pierces U سوراخ کردن
scuttling U سوراخ کردن
gores U سوراخ کردن
wear a hole in U سوراخ کردن
steek U سوراخ کردن
to drill through U سوراخ کردن
delve U سوراخ کردن
bore U سوراخ کردن
scuttled U سوراخ کردن
scuttle U سوراخ کردن
delves U سوراخ کردن
to poke a hole in any thing U سوراخ کردن
broached U سوراخ کردن
to burn a hole U سوراخ کردن
delving U سوراخ کردن
bores U سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن
perforating U سوراخ کردن
to break open U سوراخ کردن
foraminate U سوراخ کردن
transfix U سوراخ کردن
to pick a hole in U سوراخ کردن
boring U سوراخ کردن
stabs U سوراخ کردن
delved U سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن
stabbed U سوراخ کردن
stab U سوراخ کردن
dump U بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
punches U سوراخ ایجاد کردن
back drill U از پشت سوراخ کردن
pecks U بانوک سوراخ کردن
punches U مهر کردن سوراخ
prong U باچنگ ک سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن قایق
punched U سوراخ ایجاد کردن
punch U مهر کردن سوراخ
burrs U بامته سوراخ کردن
burring U بامته سوراخ کردن
burred U بامته سوراخ کردن
punch U سوراخ ایجاد کردن
spits U سوراخ کردن تف انداختن
transfixion U عمل سوراخ کردن
burr U بامته سوراخ کردن
lancinate U بانیزه سوراخ کردن
to tear a hole in U سوراخ یا پاره کردن
punctured U سوراخ کردن شکست
puncture U سوراخ کردن شکست
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
punched U مهر کردن سوراخ
broached U سوراخ کردن قایق
spit U سوراخ کردن تف انداختن
pertusion U عمل سوراخ کردن
tusks U سوراخ کردن یا کندن
pecked U بانوک سوراخ کردن
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
peck U بانوک سوراخ کردن
hollow forge U سوراخ کردن گرم
broaches U سوراخ کردن قایق
puncturing U سوراخ کردن شکست
pecking U بانوک سوراخ کردن
precision bore U سوراخ کردن دقیق
punctures U سوراخ کردن شکست
prongs U باچنگ ک سوراخ کردن
to peck a hole in U با نوک سوراخ کردن
tusk U سوراخ کردن یا کندن
broach U سوراخ کردن قایق
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
duck and drake U پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
ducks and drakes U پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
jabbed U خنجر زدن سوراخ کردن
notch U شکاف چوبخط سوراخ کردن
slot U سوراخ کردن شکاف کوچک
punctured U سوراخ کردن پنچر شدن
puncture U سوراخ کردن پنچر شدن
drilled U سوراخ کردن چاه کندن
notches U شکاف چوبخط سوراخ کردن
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
jab U خنجر زدن سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن چاه کندن
jabbing U خنجر زدن سوراخ کردن
slots U سوراخ کردن شکاف کوچک
puncturing U سوراخ کردن پنچر شدن
drills U سوراخ کردن چاه کندن
punctures U سوراخ کردن پنچر شدن
jabs U خنجر زدن سوراخ کردن
unkennel U از سوراخ یا لانه بیرون کردن
slotting U سوراخ کردن شکاف کوچک
pinhole U سوراخ کردن برای گوشی یاز
rupture U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
fraise U گشادتر کردن سوراخ اره مدور
loophole U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
ruptures U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
loopholes U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
bores U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
stave U شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
borer U هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
karatonyxis U عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
rupturing U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
bore U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
concrete coring drill U مته برای سوراخ کردن هسته بتن
jackhammer U مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
lanciation U سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
thrust U سوراخ کردن رخنه کردن در
penetrated U رخنه کردن سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن نفوذ کردن
perforating U سوراخ کردن نفوذ کردن
punched U منگنه کردن سوراخ کردن
impaled U سوراخ کردن احاطه کردن
stick U سوراخ کردن نصب کردن
penetract U رخنه کردن سوراخ کردن
gimlet U سوراخ کردن مته کردن
impaling U سوراخ کردن احاطه کردن
punch U منگنه کردن سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن نفوذ کردن
penetrates U رخنه کردن سوراخ کردن
gimlets U سوراخ کردن مته کردن
punches U منگنه کردن سوراخ کردن
thrusts U سوراخ کردن رخنه کردن در
penetrate U رخنه کردن سوراخ کردن
impales U سوراخ کردن احاطه کردن
impale U سوراخ کردن احاطه کردن
thrusting U سوراخ کردن رخنه کردن در
trepanation U مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com